رفتن

منتظرم

منتظر یک خبر

رفتن یا ماندن

می خواهم بمانم 

اما شاید ....

-

-

انتظار کلافه ام کرده

بی حوصله ام و دمق

-

-

و نوشتن را نیز 

-

-

تا درودی دیگر از جایی دیگر

-

شبانه

من هیچ گاه دزدی نکردم .چون چیزی را با ارزش نیافتم .  

 اما حالا می خواهم بدزدم.

 

ایا دلت راببرم؟ 

دانه های رحمت اللهی

دانه های رحمت الهی امروز شهرمان را سفید پوش کرد. 

برف که می باره گوش دادن به نوای موسیقی مرسدس من رو می بره به رستوران ستاره آبی در راه چالوس و میز کنار پنجره رو به دره ای عمیق و سفید پوش با طعم خوش زرشک پلو با مرغ. 

این خاطره ایست که همیشه در روزهای برفی و در راه چالوس برای من یاد آوری میشه. 

بعضی لحظه ها آنقدر شیرینند که به دنیا می ارزند.

تعریف جدید

همه چیز در این سالها تعریف جدید پیدا کرده. 

تعریف تلوزیون و برنامه های تلوزیون هم رنگ و بوی جدید پیدا کرده است. 

برنامه ها رنگ و لعاب ندارند انگار یه جورایی همه شبکه ها از هم کپی شدند دیگه یک شبکه قران نداریم به حمدالله 6شبکه قران داریم .شبکه خبرمان هم که کار میز گرد معارفی می کند .شبکه چهار میز را برداشته و مجری و میهمان بدون میز می نشینند و حرف می زنند. 

کارتون های عهد دقیانوس هم که می پخشن. 

اخبار هم که به حمدالله یه ریتم خاص داره:همه جای دنیا خر تو خره و اینجا گل و بلبل.همه بد زندگی می کنن و ما خوب.بلا نسبت همه نفهمن و ما فهمیده. 

از شکل و شمایل و سن و سال مجریان عزیز نگم که دیگه نوبرن. 

می گن تلوزیون هر کشور ویترین فرهنگ و اداب و رسوم .... اون کشوره. 

ما تو اینم شکر خدا نوبریم. 

الان همه دارن از ما کپی برداری می کنن.نه ما عقل کل دنیاییم.رو این حساب می گم.

پر چونگی

از ساعت 4.30 تا 10که نبود.وقتی هم که اومد بابت غذا تشکر کرد و 45 دقیقه است که پای تلفنه.